روانشناسان عرصه سلامت روان تاکید زیادی به نقش پذیرش درد هیجانی در سلامت روان دارند. در اکثر اوقات روانشناسان وقتی کار درمانگری را پیش می گیرند به افرادی که تحت فشار و استرس و می خواهند استرس را از خود دور کنند روش های مهارت آموزی آرامش بخشی را برای کاهش استرس توصیه می کنند.
این روش ها بد نیستند ولی موفقیت نسبی دارند، نتایج جدید تحقیقات نشان می دهد مکانسیم های شفا دهنده ای که در پشت درمان های موفق قرار دارند، چیزی که ما فکر می کنیم نیستند. در واقع، ما با مبارزه با افکار و احساسات خود بهبود نمی یابیم و این برقرار کردن رابطه جدید با افکار و احساساتمان است که باعث بهبودی می شود.
ما با پیش گرفتن این رابطه جدید، کمتر اجتناب می کنیم و در خود فرو می رویم و بیشتر می پذیریم و بیشتر شفقت می ورزیم و آگاه تر می شویم. در واقع دریافت مشکلاتمان با چشمانی باز و قلبی روشن و برخوردی توام با آگاهی و شفقت، ما را به آرامش روانی می رساند.
از پذیرش تا شفقت با خود
وقتی برایمان مشکلی پیش میاید و حال درونی مان بد است چیزی که می تواند در مرحله اول حالمان را بهتر بکند بحث “پذیرش” و قبول کردن شرایطی هست که تجربه می کنیم. دانستن اینکه اصلا پذیرش چیست می تواند به ما کمک کند تا بهتر این مفهوم را متوجه بشیم و در پذیرفتن اتفاقات و مشکلات کمکمان می کند.
پذیرش چیست؟
پذیرش، متشکل از مجموعه ای از مکانسیم ها است که برخی از آنها عبارت اند از: کنجکاوی، تاب آوری، توافق و دوستی ست.
پذیرش و مقاومت متضاد یکدیگر هستند. مقاومت، رنج را پدید می آورد، اما پذیرش، رنج را کاهش می دهد.معنای پذیرش تحمل رفتار نامطلوب نیست. پذیرش یعنی آنچه درون ذهنمان رخ می دهد. را در همان لحظه بپذیریم اگر با فرد دیگر رابطه آزار دهنده ای دارید، پذیرش این رابطه به معنای تایید این رابطه نیست. در مقابل، شما آزار دهنده بودن این رابطه را پذیرفته اید.
در زندگی موقعیت های زیادی بوده که مرا آزار دهنده بوده یا بابتشان ناراحت شده ام، کاری که من کردم پذیرش آن شرایط بوده و در مواقعی تغییر شرایطی که در آن بوده ام. به خدا پذیرش، رکود و بی حرکت ماندن نیست. پذیرش، تغییر را نیز به همراه دارد.
البته یادمان نرود کاری که انجام می دهیم آگاهانه باشد یعنی بدانیم که چکار می کنیم وگرنه بیشتر سردرگم می شویم. پذیرش آگاهانه یعنی ما حواس، احساسات و افکارمان را لحظه به لحظه همان طور که هستند تجربه کنیم.
حال کمی هم در مورد مفهوم شفقت با خود صحبت کنیم تا بهتر بتوانیم رابط پذیرش و شفقت با خود را حس کنیم.
شفقت با خود چیست؟
شفقت با خود نوعی از پذیرش است.
پذیرش، معمولاً به معنای پذیرفتن فکر و احساسی است که در ما شکل می گیرد. اما در مقابل، شفقت به خود به معنای پذیرش خودِ فردی است که این افکار و احساسات در او شکل می گیرند. شفقت به خود یعنی اینکه خودمان را در زمان درد داشتن بپذیریم.
واقعیت این است زمانی که ما برای بهتر شدن حالمان دست از مبارزه کردن می کشیم، این دو احساس “پذیرش” و “شفقت با خود” به راحتی خود را نشان می دهند.
“شفقت با خود، حرکت از عملکرد ذهن به سوی کارکرد قلب است”
فکر می کنم یه شناخت نسبی به پذیرش و شفقت با خود بدست آورده باشید و الان می خواهم در مورد مراحل پذیرش صحبت کنم فهمیدن این موضوع که چرا ما حالمان بد می شود و چطوری می توانیم به آرامش برسیم می تواند به آگاهی دقیق تر ما کمک کند.
مراحل پذیرش
فرایند روبرو شدن با ناراحتی در چند مرحله صورت می گیرد. در این فرایند، فرد به تدریج برای نرم شدن یا مقاومت نکردن در برابر رنج آماده می شود. روال طی کردن این مراحل بدین صورت است که اول از احساسات خودمان روی می گردانیم. در گام بعدی فرایند درباره مشکل خود کنجکاوی می کنیم و اگر همه چیز خوب پیش برود، در نهایت با آغوش باز به استقبال تمام پیش آمدهای زندگی مان می رویم.
شاید در ابتدا حس کنیم فرایند به کندی پیش می رود و این طبیعت این چرخه است و شما تا وقتی از شرایط کنونی خود راضی نشده اید نمی توانید به مرحله بعد بروید.
با همدیگر این مراحل را مرور می کنیم:
روی گردانی: مقاومت، اجتناب، نشخوار فکری
کنجکاوی: رویارویی با ناراحتی همراه با اشتیاق
تاب آوری: تحمل با خیال راحت
اجازه دادن: مجاز دانستن ورود و خروج احساسات
دوستی: پذیرش، دیدن ارزش پنهان
مرحله اول: روی گردانی
اولین واکنش غریزی ما در برابر احساسات آزار دهنده روی گردانی از آنها است. برای مثال وقتی صحنه ای ناخوشایند می بینیم، چشم از آن برمی داریم یا گاهی مواقع این روی گردانی با واکنش هایی مثل نشخوارهای ذهنی اتفاق می افتد. در تمام این مدت فرد سعی می کند نشخوارهای ذهنی و افکار آزار دهنده خود را حذف کند. ولی بعد از گذشت مدتی که می فهمیم روی گردانی کمکی نمی کند وارد مرحله بعدی می شویم.
مرحله دوم: کنجکاوی
در این مرحله ما می اندیشیم، احساسی که من دارم چیست؟ چه موقعی به وجود می آید؟ معنایش چیست؟ تازه اگر بفهمیم با چه چیزی روبرو هستیم همزمان که هنوز هم درد را حس می کنیم وارد مرحله سوم می شویم.
مرحله سوم: تاب آوری
تاب آوری یعنی کنار آمدن با درد هیجانی، البته در این حالت ما هنوز در برابر درد مقاومت می کنیم و می خواهیم آن را از بین ببریم. وقتی تحمل ما تمام می شود.
مرحله چهارم: اجازه دادن
در این مرحله ما به احساسات دردآور خودمان این اجازه را می دهیم خود به خود به ذهنمان رفت و آمد کنند. در نهایت وقتی زندگی مان سازگار و قدرتمند شد، خود را وارد مرحله دوستی و آخر می کنیم.
مرحله پنجم: دوستی
مهم ترین مرحله جایی که تمام رنج ها و سختی های ما رنگ جدیدی به خودش می گیرد و آرامش درونی و واقعی را تجربه می کنیم و آن پیدا کردن ارزش های پنهان درونمان و خویشتن دوستی با خودمان است.
حدود دو سه سال پیش وقتی بدلیل مشکلات شخصی دچار فروپاشی روحی و روانی شدم مجبور به تجربه همه این روزها شدم و این مراحل را با پوست و گوشت خود حس کردم. بله شاید سخت و رنج آور باشد ولی شما میتونید با پذیرش آگاهانه به رشد و شکوفایی برسید.
ساده بگیر
حال که به این آگاهی رسید که به چه صورت می شود پذیرفتن رنج های خود را تجربه کنید، می خواهم به شما یک توصیه کنم، ساده بگیرید!
فقط کافی است لحظه به لحظه توجه آگاهانه به هر آنچه در درونتان می گذرد داشته باشید. بیشتر ما آنقدر در جزئیات زندگی غرق می شویم که نمی فهمیم چه زمانی در حال رنج کشیدن هستیم. قیل از راه حل دیگری شما باید مشکل خودتان را بشکافید و بفهمید علت رنج و غصه شما چیست. با آگاهی از این وادی در نهایت ما چطور شفقت ورزانه رفتار کردن را می آموزیم.
دیدگاهتان را بنویسید