نشخوارهای ذهنی


چطوری نشخوارهای ذهنی را کنترل کنیم؟
برای شمارکثیری از مردم، اضطراب یکی از واقعیت های زندگی است. این خبری بد است اما خبر خوب این است که می توانید اضطراب را از میان بردارید.
در این مقاله قرار است یاد بگیرید که چطوری پادزهری برای نشخوارهای ذهنی (به آن واگویه یا مناظره های فکری یا صحبت با خود نیز گفته می شود) تهیه کنید و سپس بتوانید با این پادزهر اضطراب خود را کنترل کنید تا درنتیجه زندگیِ با آسوده تری را تجربه کنید.
حرف هایی که ما به خودمان می گوییم دو حالت دارد یا خوب و مفید هستند یا بد و منفی، ولی باید بدانیم که این صحبت های درونی منفی اغلب در محدوده ی کنترل ما هست. این مناظره ها باعث کاهش انرژی ما می شوند و مناظرات ذهنی مثبت به ما فرصت می دهند که ما روی پاهای خودمان بایستیم و راه جدیدی پیدا کنیم.
وقتی ما داریم نشخوارهای ذهنی منفی را هر روز با خود تکرار می کنیم مثل ماشینی می ماند که بدون تنظیم درست موتور خود دارد بنزین زیادی می سوزاند، حال اگر ما به آگاهی و شناسایی لازم این روند را تغییر دهیم یعنی بجای افکار منفی تولید افکار مثبت کنیم آن وقت راهی به جانب آرامش پیدا می کنیم.
قبل از اینکه شروع یادگیری این تکنیک ها و نکات کنیم لازم است چند نکته را به شما یادآوری می کنم که اگر می خواهید این مطالب ارزشمند و کاربردی باشد حتماً این کارها را انجام دهید.
- با خود عهد کنید بارها و بارها این مطالب را تکرار کنید تا این موضوع برای باور شما مهم جلو داده شود.
- دفترچه یادداشتی بخرید و مناظرات مثبت برای خود تهیه کنید تا روزانه به آنها نگاه کنید.
- تمرینات را در جایی خلوت و با تمرکز انجام دهید.
اضطراب و اهمیت نشخوارهای ذهنی
تحقیقات علمی نشان می دهد بیست الی سی درصد مردم در مقطعی از زندگی خود دچار اضطراب می شوند. معنایش این است که حدوداً یک چهارم جمعیت فعلی دنیا در هر لحظه مضطرب هستند. البته اضطراب در زندگی لازم است ولی اگر این اضطراب ها باعث بیماری و وسواس گونه باشد آنوقت مضر می باشد.
ما دو نوع اضطراب داریم: 1- احساس روزانه ی نگرانی یا بی قراری و 2- ترس های واهی.
اضطراب از کجا می آید؟
بزرگترین مشکل در زمینه ی برخورد با اضطراب این است که اغلب نمی دانیم از کجا نشئت می گیرد یا اصولاً چرا مشوش می شویم که توضیح دادن این مسئله کار ساده ای نیست. این تنها یک احساس است که نشان می دهد اشکالی در کار است و شما شاد و خشنود نیستید.
ترس یک واکنشی به یک محرک منفی است یا بهتر بگوییم چیزی هست که ما از آن می ترسیم، واقعیت ترسیدن صرفاً چیزی بدی نیست زیرا به ما انگیزه ی عمل می دهد مثل وقتی می بینید ماشینی با سرعت زیادی به سمت شما می آید شما خودتان را به سمتی پرتاب می کنید.
قسمتی از ترس های ما از گذشته میاید و قسمتی دیگر واکنشی هست که ما به تجارب روزانه ی زندگی خود نشان می دهیم.
ما باید چرخه ی معیوب اضطراب و ترس را متوقف کنیم اگر موفق به انجام اینکار نشویم موجب بسیاری از بیماری های جسمی و روحی مثل افسردگی و حمله های خشمی می شود.
اولین قدم در تغییر هر نوع رفتاری بحث شناسایی و طرز عمل با آن رفتار می باشد.
شناسایی منبع اضطراب
شناسایی منبع ترس های ما اولین و مهم ترین بخش مقابله با این مسئله هست. ما باید با پذیرش شرایط موجود تلاش کنیم تا به حالت خودآگاهی برسیم تا بتوانیم منبع ترس های خودمان را کشف کنیم. اولین منیع ترس ها و اضطراب های ما نشخوارها یا مناظره های ذهنی می باشد.
مناظره های ذهنی منفی
همانطور که قبلا هم اشاره کردیم اضطراب های ما ناشی از حوادث واقعی ما یا اندیشه های مخدوش ذهنمان باشد. که ما بیشتر بحثمان روی گزینه دوم هست.
خیلی از مواقع مناظره های ذهنی ما بصورت ناخوداگاه صورت می گیرد مثلا وقتی شما صبح از خانه تان به سمت محل کارتان می روید ممکن است به خود بگویید آیا کلید را برداشتم؟ تاکسی گیر میاید تا به سمت محل کارم بروم؟ جواب همکارم را چی بدهم قرار بود گزارش کار را برایش تکمیل کنم؟ و… این ندای درونی در تمام طول روز یکریز با شما صحبت می کند.
پس یکی از کارهای ما باید این باشد که مناظره های منفی خود را زیر نظر بگیریم یا بهتر است یادداشت کنیم تا موثرتر بتوانیم آنها را کنترل کنیم.
موقعیت های استرس زا
چه موقعیت هایی به شما استرس وارد می کند؟
کار بعدی این است که شما موقعیت های استرس زا زندگی خود را شناسایی کنید. بدین صورت که موقعیت هایی که شما را ناراحت می کند یا در گذشته نسبت به آنها واکنش منفی نشان داده اید. و از خود سوالات درستی بکنید تا راحتر بتوانید این موقعیت ها را شناسایی کنید.
- بزرگترین زمینه ی نومیدی در زندگی من چی هستند؟
- کدام مسئله مرا بیش از همه ناراحت می کند؟
- چه موقع من دچار اضطراب و حمله عصبی می شوم؟
- کی از کوره در می روم؟
واقعی بینی مهم است!
حال که شما کم کم پاسخ ها و واکنش هایتان را شناختید، از آن برای کوبیدن بر سرخود یا مناظره ی ذهنی منفی با خودتان استفاده نکنید. در عوض، مانند یک دانشمند رفتار کنید. وقتی سعی دارید یاد بگیرید و ارزیابی کنید، داوری نکنید فقط فقط ناظر باشید!
بلکه صرفاً اطلاعات جمع آوری کنید وو بعداً می فهمید که چطور از این اطلاعات استفاده کنید.
یادمان باشد مناظره های ذهنی دوست بسیار خوبی است که توانمندی ها و موقعیت های گذشته شما را به یادتان می آورد و وقتی به شکلی مثبت با خود حرف بزنید، به خود قدرت و توانمندی می دهید.
وقت عمل!
خب! حالا وقت عملی کردن این کارها هست. همانطور که اول به شما گفتم یادگیری بدون عمل بی فایده است یک ضرب المثل روسی هست که اهمیت عملگرایی و تکرار کردن را نشان می دهد و آن این است ” تکرار مادر همه علم هاست” .
پس یک دفترچه یادداشت برداشته و مناظره های ذهنی خودتان را یادداشت کنید و آنها را در طول روز زیر نظر بگیرید.
نگرش خود را نسبت به خودتان عوض کنید و صحبت های مثبت با خودتان را تمرین کنید.
در آخر کتابی به شما معرفی می کنم که می تواند به شما کمک بیشتری کند تا بهتر بتوانید نشخوارهای ذهنی خودتان را شناسایی کنید و با جایگزین کردن صحبت های مثبت، کنترل این افکار را در اختیار خودتان بگیرید.


معرفی کتاب
آرامش (چگونه از طریق گفتگوی مثبت با خود به آرامش برسیم) – نویسنده بورلی فلکسینگتون – انتشارات درسا و لیوسا
دیدگاهتان را بنویسید